ارائه الگوي ساختاري عدالت سازماني براساس مديريت دانش و هوش هيجاني

A structural model for organizational justice in oil industry based on managers' emotional intelligence and knowledge management

هدف اساسي پژوهش حاضر ارائه الگوي ساختاري عدالت سازماني براساس مديريت دانش و هوش هيجاني در صنعت نفت ايران كه شامل بخش دريايي است مي باشد. جامعه آماري در اين پژوهش مديران و كاركنان شركت هاي زير مجموعه صنعت نفت هستند. براي تعيين حجم نمونه از جدول مورگان استفاده شده كه براساس آن تعداد 195 نفر مديران از بين 14 شركت بخش دريايي زير مجموعه صنعت نفت كه به روش تصادفي چند مرحله ايي انتخاب شدند همچنين به ازاء هر مدير 3 نفر از كارمندان آنها كه شامل 530 نفر بودند، به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار سنجش عبارتند از پرسشنامه هاي هوش هيجاني سيبريا شرينگ3 (2010)، پرسشنامه مديريت دانش ساليس و جونز4 (2002) و نيز پرسشنامه عدالت سازماني نيهوف و مورمن5 (1993) و ميزان پايايي براي پرسشنامه هوش هيجاني 0/83، مديريت دانش 0/98 و پرسشنامه عدالت سازماني 0/94 مي باشد. نتايج حاصل از روش رگرسيون چند متغيري خطي و تحليل مسير نشان داد كه بين مديريت دانش و هوش هيجاني با عدالت سازماني رابطه معنادار وجود دارد و متغير سازمان يادگيرنده از ابعاد مديريت دانش بيشترين اثر مستقيم را بر عدالت توزيعي از ابعاد عدالت سازماني و همچنين متغير خودكنترلي از ابعاد هوش هيجاني بيشترين اثر را بر عدالت توزيعي از ابعاد عدالت سازماني دارد.

The purpose of the present study was to provide a structural model for organizational justice in oil industry based on managers' emotional intelligence and knowledge management. The population of the research included all employees of oil industry (14 companies). 195 managers and three employees under their supervision (totally 530 employees) were selected using stratified and cluster random sampling method. The research instruments were three questionnaires which were administered in 14 companies: Niehoff and Moorman’s (1993) organizational justice questionnaire (α = 0.94), Sallis and Jones’s (2002) knowledge management questionnaire (α = 0.98) and the Siberia Schernig’s (2010) questionnaire of emotional intelligence (α = 0.83). The results of multi-varation regression and path analysis using LISREL software indicated that there is a relationship between managers' emotional intelligence and knowledge management with organizational justice and dimensions of managers’ emotional intelligence and knowledge management had a direct effect on organizational justice. The model also showed that the factors of self-control in managers’ emotional intelligence and learning organization in knowledge management had the highest direct effect on the organizational justice in oil industry. It was also concluded that the proposed model showed full fit