عنوان مقاله :
عوامل تاثير گذار بر غربالگري سرطان پستان و دهانهي رحم زنان كارگر در سنين باروري، بر پايهي
عنوان به زبان ديگر :
Factors influencing the behavior of female-workers in the reproductive age regarding breast and cervical cancer screening based on the Integrated Model of Planned Behavior and Self-Efficacy: A qualitative approach
پديد آورندگان :
كشاورز، زهره دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - دانشكده پرستاري و مامايي - گروه مامايي و بهداشت باروري , سيمبر، معصومه دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - دانشكده پرستاري و مامايي - گروه مامايي و بهداشت باروري , رمضانخاني، علي دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - دانشكده بهداشت - گروه بهداشت , علوي مجد، حميد دانشگاه علوم پزشكي شهيد بهشتي - دانشكده پيراپزشكي - گروه آمار زيستي
كليدواژه :
رفتار , غربالگري , سرطان , زنان كارگر , نظريهي رفتار برنامهريزي شده
چكيده فارسي :
زمينه و هدف: غربالگـري سرطان پستان و دهانه ي رحـم يك رفتار ارتقاء دهنده سلامت محسوب مي گردند، و رفتار تحت تاثير عوامل پيچيده اي قرار دارد. نظريه ي رفتار برنامه ريزي شده چارچوب مفيدي براي پيش بيني و درك رفتار بهداشتي و طراحي مداخلات آموزشي فراهم مينمايد و تلفيق اين نظريه با سازه خود كارآمدي قابليت پيشگويي نظريه را افزايش مي دهد. لذا تحقيق حاضر با هدف درك عوامل موثر بر رفتار غربالگري سرطان پستان و دهانه ي رحم در زنان كارگر به عنوان پايه اي براي برنامه ريزي هاي آموزشي انجام گرفت.
روش كار: اين مطالعه يك رويكرد كيفي بر پايه "مدل تلفيقي رفتار برنامه ريزي شده و خودكارآمدي" است. در اين تحقيق 70 نفر از زنان كارگر 20 تا 45 ساله شاغل در كارخانجات شهرك صنعتي عباس آباد پاكدشت در قالب ده گروه هفت نفره با حضور در جلسات مصاحبه بحث گروهي متمركز، تجارب خود را پيرامون عوامل تاثيرگذار بر رفتار غربالگري پستان و دهانه ي رحم بيان نمودند. نمونه گيري مبتني بر هدف و با حداكثر تنوع از بين زنان كارگر صورت پذيرفت.
نتايج: سطح آگاهي و نگرش زنان كارگر نسبت به روشهاي غربالگري سرطان هاي پستان و دهانه ي رحم پايين است. ترجيح و اهميت به نظرات خانواده خصوصاً همسر و ترجيح درمان بيماريها نسبت به پيشگيري در جامعه، هنجارهاي ذهني زنان كارگر را تشكيل ميدادند. مهمترين موانع مشاركت زنان كارگر در غربالگري سرطان هاي پستان و دهانه ي رحم عبارت بودند از: عدم آگاهي، افسردگي و بيحوصلگي، خستگي، خجالت از معاينات، ترس از معاينات و ترس از بيمار بودن، كيفيت نامناسب ارائه خدمات و عدم توجه به حريم خصوصي افراد، محدوديت اطلاع رساني، دسترسي محدود زماني و مكاني زنان كارگر به مراكز انجام غربالگري ها و هزينه انجام غربالگري ها.
نتيجه گيري: پيشنهـاد ميشود با طراحـي آموزشهايي مختص زنان كارگر در محل كار جهت افزايش ميزان آگاهي و ايجاد نگرشهاي مثبت نسبت به غربالگري سرطان پستان و دهانه رحم، و نيز آموزشهايي مختص خانواده ها و كارفرمايان و برنامه ريزان به جهت تشويق زنان و ايجاد امكانات و تسهيل دسترسيهاي زنان در محل شهرك هاي صنعتي گامي به سوي توانمند ساختن زنان كارگر در مشاركت در انجام غربالگري سرطان پستان و دهانه ي رحم برداشت.
چكيده لاتين :
Background and Aim: Breast and cervical cancer screening is considered a health promotion behavior, influenced by complex factors. The theory of planned behavior provides a useful framework for predicting and understanding the health behavior and designing appropriate educational interventions. Integrating this theory with self-efficacy will increase its predictive value. The objective of this qualitative research project was to understand the factors influencing the behavior of breast and cervical cancer screening of female-workers as a base for future educational planning.
Materials and Methods: Seventy 20-45 year-old women working in industrial plants in Abbasabad, Pakdasht, selected by purposeful sampling with maximum diversity participated, in 10 groups of 7 each, in focus-group discussions, in which they discussed their experience regarding factors influencing the behavior of breast and cervical cancer screening. Data were collected and their validity, conformability, transferability and dependability confirmed. For data analysis the conventional method of content analysis was used.
Results: The female workers had a low knowledge and attitude concerning the behavior of breast and cervical cancer screening. Attaching importance to comments given by the family members, especially the husband, and preference of treatment to prevention of disease in the society at large were the subjective norms of the female workers. The most important barriers to participating in screening programs were lack of knowledge, depression, fatigue, embarrassment and fear of examinations, fear of being sick, poor quality of services and lack of attention to privacy in health centers, limited access to health centers, and costs of tests.
Conclusion: The female workers had a low self-efficacy for planning and overcoming barriers. Most of them had not had screening tests and had no intention of doing their screening tests in the following three month.
عنوان نشريه :
مجله دانشكده بهداشت و انستيتو تحقيقات بهداشتي
عنوان نشريه :
مجله دانشكده بهداشت و انستيتو تحقيقات بهداشتي