شماره ركورد :
995809
عنوان مقاله :
ارزيابي پايداري كشاورزي استان اردبيل با استفاده از رهيافت تركيبي تحليل سلسله مراتبي و تاپسيس
عنوان به زبان ديگر :
Study of field management factors and underlying reasons limiting yield of oilseed rape in east of Golestan province using CPA method
پديد آورندگان :
آبروان، پيام دانشگاه گيلان - دانشكده علوم كشاورزي - گروه زراعت و اصلاح نباتات، رشت، ايران , سلطاني، افشين دانشگاه علوم كشاورزي و منابع طبيعي گرگان - گروه زراعت، گرگان، ايران , مجيديان،‌ مجيد دانشگاه گيلان - دانشكده علوم كشاورزي - گروه زراعت و اصلاح نباتات، رشت، ايران , محسن آبادي، غلامرضا دانشگاه گيلان - دانشكده علوم كشاورزي - گروه زراعت و اصلاح نباتات، رشت، ايران
تعداد صفحه :
15
از صفحه :
46
تا صفحه :
60
كليدواژه :
ارزش وزني , معيار , زيست محيطي , كشاورزي پايدار
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: در طول دهه ­هاي اخير، رشد روزافزون جمعيت و لزوم تأمين امنيت ­غذايي به ويژه از نيمه‌ي دوم سده بيستم، سبب افزايش فشار بر منابع­ طبيعي به ويژه در كشورهاي در حال توسعه شده است. استفاده بيش از حد از نهاده ­هاي توليد به منظور افزايش عملكرد و در نتيجه تخريب محيط ­زيست، اهميت توجه به پايداري كشاورزي را دو چندان كرده است. كشاورزي پايدار مي‌تواند با اعمال مديريت بهينه در استفاده از منابع طبيعي نياز­هاي غذايي انسان را تأمين و باعث حفظ و پايداري محيط ‌زيست شود. بنابراين، اين تحقيق با هدف ارزيابي پايداري نظام ­هاي كشاورزي رايج شهرستان‌هاي استان اردبيل انجام شده است.مواد و روش ­ها: به منظور ارزيابي پايداري كشاورزي در هر شهرستان سه معيار اصلي زيست محيطي، اقتصادي و اجتماعي تعيين شد كه هر معيار، خود از چندين زيرمعيار تشكيل شده است، در مجموع، 17 زير معيار مدنظر قرار گرفتند. داده ­هاي مورد نياز اين ارزيابي براي معيارسازي در مدل پايداري كشاورزي، از منابع گوناگوني مانند سازمان جهاد كشاورزي، سالنامه­­ هاي آماري، سازمان آب منطقه ­اي، سازمان محيط زيست و بخشي ديگر با بهره­ گيري از نظرخواهي فني از كارشناسان جهاد كشاورزي و محيط ­زيست از راه پرسشنامه، در سال 1395 گرد­آوري شد. در اين تحقيق براي سنجش ميزان پايداري كشاورزي و همچنين براي دستيابي به تصميم‌گيري‌هاي كاراتر از تركيب دو رويكرد تحليل سلسله مراتبي و تاپسيس استفاده شد. ايجاد درخت تصميم همراه معيار­هاي انتخابي، تعيين ارزش وزني معيار­ها و زيرمعيار­ها در قالب استفاده از روش تحليل سلسله مراتبي (AHP)، تعيين مقادير كمي و كيفي و رتبه­ بندي مناطق نيز با استفاده از روش تاپسيس صورت گرفت. نتايج و بحث: بنابر نتايج، معيار زيست­ محيطي با وزن نسبي 0/443 بيشترين و معيار اجتماعي با وزن نسبي 0/169 كمترين تأثير را در پايداري كشاورزي مناطق دارد. در بين زيرمعيار­هاي زيست محيطي، زيرمعيار­هاي كود و سم مصرفي در واحد سطح با وزن نسبي برابر 0/158 و همچنين زيرمعيار روش و سامانه­ هاي كارآمد آبياري با وزن 0/145 بيشترين اهميت و زيرمعيار شوري خاك با وزن 0/065 كمترين اهميت را در پايداري كشاورزي دارند. در بين زيرمعيار­هاي اقتصادي، خطرپذيري (ريسك) با وزن 0/148 كمترين اهميت و زيرمعيار عملكرد توليدات زراعي با وزن 0/295 بيشترين اهميت را به خود اختصاص داده است. در بين زيرمعيارهاي اجتماعي، زيرمعيار تشكيل كلاس­هاي ترويجي با وزن نسبي 0/377 بيشترين اهميت و تراكم جمعيت با وزن 0/100 كمترين نقش را در پايداري كشاورزي دارد. همچنين با توجه به نتايج به‌دست آمده از رتبه­ بندي مناطق، شهرستان­هاي گرمي، بيله­ سوار و مشگين­ شهر با ارزش نهايي 0/624، 0/620 و 0/589 به ترتيب مطلوب­ ترين مناطق و شهرستان سرعين با ارزش وزني 0/395، پس از آن نير و پارس­آباد با ارزش نهايي 0/463 و 0/468 ضعيف­ ترين مناطق به لحاظ پايداري كشاورزي مي­ باشند. بررسي تك به تك زيرمعيارهاي پايداري شهرستان گرمي نشان داد، از مهم‌ترين دلايل وضعيت مطلوب پايداري كشاورزي در اين شهرستان، دارا بودن بيشترين ميزان خاك‌ورزي حفاظتي با 0/61 و پايين بودن ميزان شوري خاك، كاربرد كود و سموم شيميايي مي باشد. نتايج اين ارزيابي نشان داد، در بيشتر مناطق مطرح استان به لحاظ اقتصادي مانند پارس­آباد كه كشت و صنعت مغان را در دل خود دارد، تنها كسب بيشترين سود و بالا بردن عملكرد در نظر گرفته شده است و توجهي به بحث پايداري و مسئله توسعه پايدار نشده است. نتيجه­­ گيري: به طور كلي، ميزان پايداري كشاورزي در شهرستان­هاي مختلف استان اردبيل متفاوت است و هر كدام داراي نقاط ضعف و قوت ميباشد. نتايج اين تحقيق امكان شناخت ميزان اهميت معيارهاي مختلف مؤثر بر پايداري، ارزيابي پايداري و مقايسه شهرستان­ هاي استان اردبيل را با دقت مطلوبي فرآهم مي‌كند تا بتوان در اعمال سياست‌هاي مناسب در جهت بهبود پايداري كشاورزي گامي مؤثر برداشته شود
چكيده لاتين :
Introduction: Oilseed rape (Brassica napus) is one of the most important oil plants. While a major portion of vegetable oil is needed from outside suppliers, oilseed rape, because of its high yield, can play a critical role in increasing oil and meal production to meet domestic demands. Golestan Province, especially the eastern part, is one of the most important oilseed rape production areas in Iran. The yield of oilseed rape in this region often averages less than 2 t ha-1. The estimation of yield gap and the determination of the responsible factors are a good approach to improve farmers’ average yield. The present study aims to use the Comparison of Performance Analysis (CPA) method to estimate oilseed rape yield gap in eastern Golestan and to quantify the contribution of each factor to this yield gap in order to reduce yield limitations and improve farmers’ yield. Materials and methods: To identify the limitations of production management, this study was carried out in the 2013-14 and 2014-15 growing seasons. The study was executed in Gonbad, Kalaleh and Galikash, the main oilseed rape production areas in eastern Golestan. In the two years studied, 332 farms were evaluated. The study focused on factors of management methods; soil factors were not considered. All data collected on farm management were analyzed for each city and then for the entire surveyed region with stepwise regression and the CPA method (Torabi,et al., 2011; Nekahi, et al., 2014). Thus, yield gap was obtained as the difference between potential yield and the actual average yield of local farmers (Van Ittersum and Cassman, 2013). Results and discussion: Whilst actual yield was 1,081 in Gonab, 1,456 in Kalaleh and 1,728 kg ha-1 in Galikash, the results showed the attainable yield could have been 3,032, 3,516 and 4,032 kg ha-1 in these areas. Thus, the yield gap was 1,951, 2,060 and 2,304 kg ha-1 . The actual yield in the eastern part of the province was estimated at 1,417 kg ha-1, whereas attainable yield could have been 4,800 kg ha-1, resulting in a yield gap of 3382 kg ha-1. The application of nitrogenous fertilizer was one of the main reasons for yield gap in all the surveyed regions. It reduced yield by 25% in this part of the province. Sulfur fertilizer caused 16 percent of the yield gap. Weeds were the other reason. The lack of weeding was responsible for 16% of the yield gap and the failure to apply Lontrel for the management of weeds for 12%. Disease outbreak was another cause. The application of fungicides offsets 16% of the yield limitation. Seed rate, 6%, and sowing date, 4%, also contributed to the gap. Cultivar and seed treatment were each responsible for less than 2%. Conclusion: Weed management, disease, seeding rate, sowing date, cultivar, and seed treatment, were the main causes of yield gap. Therefore with better management and optimal use of nitrogen and sulfur applications, oilseed rape yield can be increased by as high as 3,382 kg ha-1
سال انتشار :
1396
عنوان نشريه :
كشاورزي بوم شناختي
فايل PDF :
7326263
عنوان نشريه :
كشاورزي بوم شناختي
لينک به اين مدرک :
بازگشت