عنوان مقاله :
انتشار جغرافيايي بيماري انتروبيوزيس در استان مازندران از سال 1370- لغايت 1392
عنوان به زبان ديگر :
Geographical Distribution of Enterobiasis in Mazandaran Province, 1981-2013
پديد آورندگان :
سياحي، فاطمه دانشگاه علوم پزشكي مازندران ساري - دانشكده پزشكي , حسيني، محبوبه مركز تحقيقات سيستم اطلاعات جغرافيايي - دانشگاه علوم پزشكي مازندران ساري , ضيايي، هاجر مركز تحقيقات توكسوپلاسموز - دانشگاه علوم پزشكي مازندران ساري - دانشكده پزشكي - گروه انگل شناسي , غلامي، شيرزاد مركز تحقيقات توكسوپلاسموز - دانشگاه علوم پزشكي مازندران ساري - دانشكده پزشكي - گروه انگل شناسي
كليدواژه :
انتروبيوزيس , نقشه انتشار جغرافيايي , استان مازندران , ايران
چكيده فارسي :
سابقه و هدف: بررسي انتشار جغرافيايي انتروبيوزيس نه تنها در تشخيص و درمان بلكه در شناخت عوامل تأثير گذار در انتقال انگل و در پيشگيري و كنترل آن در كودكان موثر است. بنابراين هدف از مطالعه حاضر بررسي انتشار جغرافيايي بيماري انتروبيوزيس به عنوان يك بيماري انگلي كرمي روده در استان مازندران از سال 1370 لغايت 1392 ميباشد. مواد و روشها: مطالعه حاضر از نوع مطالعه مروري ميباشد كه با جمعآوري اطلاعات مربوط به وضعيت انتشار جغرافيايي بيماري انتروبيوزيس در استان مازندران در طي 22 سال با بررسي مقالات چاپ شده در منابع معتبرَ و پايگاههاي اطلاعاتي فارسي و لاتين انجام شد. اطلاعات جمعآوري شده ثبت و طبقهبندي و با استفاده از نرمافزار Arcgis,9.2 نقشه نحوي انتشار و توزيع جغرافيايي بيماري طراحي شد. يافتهها: براساس اطلاعات بدست آمده از تحقيق حداكثر ميزان آلودگي به انتروبيوس در مهدكودكهاي شهرستان بابل 33/6 درصد در سال 1376 و دختران مهدكودكهاي شهرستان ساري در 29/5 درصد در سال 1378 بوده است. ميانگين انتشار بيماري در بهشهر، ساري، بابل و فريدون كنار بيش از 4 درصد به ويژه در كودكان مشاهده ميشود. ميزان آلودگي در تنكابن از غرب با ميانگين 4-2 درصد وجويبار و نكاء در مركز استان با ميانگين كمتر از يك درصد مشاهده ميشود. استنتاج: بررسي وضعيت شيوع جغرافيايي بيماري انتروبيوزيس در طي 22 سال، بيانگرالگوي انتشار بيماري در استان مازندران است كه اين نتايج در تشخيص و درمان بيماري و در مطالعات اينده ميتواند مورد استفاده قرارگيرد.
چكيده لاتين :
Background and purpose: Study of the geographical distribution of Enterobiasis (Oxyuriasis)
not only helps in early diagnosis and treatment of the disease but alsoprovides more informationin
recognizing the factorsaffectingthetransmissionof parasite in children. The aim of thisstudy was to
investigate the geographical distribution of the diseasein Mazandaran province as a common helminthes
disease during 1991 to2013.
Materials and methods: This review study was performed by collecting the data onthe
geographical distribution of disease during 22 years. Data was obtained by reviewing the published
literature and Internetsearchengines. Data was then classified and Arc GIS, 9.2 was applied to map the
geographical distribution of thedisease.
Results: According to this study, the maximum levels of infection with Enterobiasis were seen in
nurseries in Babol (33.6%) in 1998 and in girls attending nurseries in Sari (29.5%) in 1999. The mean
prevalence of disease in Bahshar, Sari, Babol and Fereydunkenar were more than 4% which was found to
be more in children. In western regions of the province, Tonekabon was found with a high prevalence of
Enterobiasis (2-4%), while in central region of Mazandaran Joibar and Nekahthe prevalence rate was less
than one percent.
Conclusion: The study of geographical prevalence of Enterobiasis during 22 years has shown
the patterns of disease distribution in Mazandarnprovince. These results could be beneficial in diagnosis
and treatment of Enterobiasis and also in future studies.
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي مازندران
عنوان نشريه :
مجله دانشگاه علوم پزشكي مازندران