تاثير تمرين تركيبي با غالب هوازي و مصرف مكمل كوآنزيم Q10 بر عملكرد عضلاني مبتلايان به مولتيپل اسكلروزيس

The Effects of Combined Exercise Training with Aerobic Dominant and Coenzyme Q10 Supplementation on Muscular Function in Patient with Multiple Sclerosis

اهداف: عدم تعادل و اختلال در عملكرد روزانه (نشستن، برخاستن و راه رفتن) عمده علائم باليني بيماري ام اس و فعاليت بدني و ورزش يك روش غيردارويي مهم در بازتواني و كنترل علائم باليني آن مي باشد. بنابراين، هدف پژوهش حاضر مطالعه اثر تمرين تركيبي با غالب هوازي و مصرف مكمل كوآنزيم Q10 بر عملكرد عضلاني مبتلايان به مولتيپل اسكلروزيس بود. مواد و روش ها در اين مطالعه نيمه تجربي، 28 بيمار ام اس (با مقياس ناتواني 3 الي 5) با روش نمونه گيري در دسترس انتخاب و به طور تصادفي به سه گروه تجربي (تمرين تركيبي مكمل Q10، تمرين تركيبي دارونما، مكمل Q10) و يك گروه كنترل (دارونما) تقسيم شدند. گروه تمرين تركيبي مكمل Q10 و تمرين تركيبي دارونما يك برنامه تمرين تركيبي شامل دو جلسه تمرين استقامتي (با شدت 50% حداكثر ضربان قلب در ابتدا و 60% در آخر دوره) و يك جلسه تمرين مقاومتي (با شدت 50% يك تكرار بيشينه در ابتدا و 60% در انتهاي دوره) در هفته را به مدت هشت هفته انجام دادند. مكمل Q10 به مقدار روزانه 200 ميلي گرم به صورت كپسول تجويز و از نشاسته نيز به عنوان دارونما استفاده شد. استقامت و سرعت راه رفتن با استفاده از آزمون هاي برخاستن از صندلي، 6 دقيقه پياده روي، برخاستن از صندلي و راه رفتن و زمان 7. 5 متر راه رفتن قبل و بعد از هشت هفته تمرين اندازه گيري شد. داده ها با استفاده از آزمون هاي آناليز كواريانس و t همبسته در سطح معني داري 0. 05>p تجزيه و تحليل شد. يافته ها نتايج حاكي از كاهش معني دار مدت زمان برخاستن و نشستن و افزايش معني دار استقامت و سرعت راه رفتن گروه هاي تمرين مكمل و تمرين نسبت به گروه مكمل و دارونما بود. نتيجه گيري تمرين تركيبي همراه با مصرف مكمل Q10 و حتي به تنهايي نيز منجر به بهبود عملكرد عضلاني از جمله نشستن، برخاستن و راه رفتن بيماران مبتلا به ام اس مي شود. بنابراين اين روش مي تواند به عنوان يك روش تكميلي در كنار درمان دارويي براي بهبود علائم باليني اين بيماري مفيد باشد.

Aims: Imbalance and disruption in daily functioning (sitting, standing up and walking) are major clinical symptoms of MS, while physical activity and exercise is an important non-pharmacological method in the rehabilitation and control of clinical signs of the disease. Materials & Methods: Combined exercise + Q10 and combined exercise groups performed a combined exercise program including two sessions of aerobic training (50 to 60 max HR at the beginning to the end) and one session of resistance training (50-60% 1RM from beginning to end) three sessions per week. Daily 200 mg of CoQ10 supplement was prescription in capsule form and starch was also used as placebo. Endurance and speed of walk were measured by using of up & go, 25 foot walking, 6 min walking and chair stand test before and after training protocol. Data were analyzed with analysis of covariance and t-test at a significance level of P<0.05. Findings: The results showed a significant decrease in the time of the standing and sitting tests, also a significant increase in endurance and speed of walking in combined exercise training + Q10 supplementation and combined exercise training groups versus Q10 supplementation and placebo groups. Conclusion: Combined exercise training with coenzyme Q10 supplementation or alone can lead to improved muscular function such as sitting, standing and walking in patient with MS. Therefore, this method can be used as a complementary tool in addition to drug therapy for the improvement of clinical symptoms of these patients.